عمیق

احساسات، می‌تونن خیلی عمیق باشن.

عمق وجود. تا حالا به عمق وجودت دقت کردی؟ عمق وجود دقیقا کجاس؟ اون تهِ تهِ قلب؟ شاید.. گاهی حسش میکنم. یه سری چیز ها رو. خیلی عمیق. احساسات خیلی ارزشمندن. لیاقت اینو دارن که خیلی زیاد بهشون بها بدی. با تمام وجود بپذیریشون و حسشون کنی. همه نوعش. هم خوباش، هم بداش. هم اونایی که خیلی موندگار میشن، هم اونایی که زودگذرن.

تا حالا بهشون دقت کردی؟ که چین؟ چرا اینجان؟ چطور می‌شه بعضی وقتا همزمان با هم تو وجودت باشن؟ اون لحظه که داشتم اینو تجربه می‌کردم، سعی کردم خیلی بهش دقت کنم. برام عجیب بود که چطور ممکن بود در اون لحظه که دارم یه چیز سخت و دردآور رو احساس می‌کنم ، همزمان لذت ببرم و لبخند رضایت بزنم؟ بهشون خیلی بها دادم تا با تمام وجودم حسشون کنم. عمقشون رو درک کنم. و بعد فهمیدم ازون تجربه‌ی سخت، چیزهای ارزشمندی به دست آوردم. و اینه که داره اون درد رو رضایت بخش میکنه:)


اما یه چیز دیگه.. هنوز متوجه‌ش نشدم که چرا اون تجربه انقدر برام عمیق شده بود؟

چه چیزی این وسط وجود داشت که چنین موضوع و احساسات عمیقی رو شکل داد؟

یعنی دلیلش تنها، رسیدن به چیزی بود که خودم میخواستم؟

من با نوشتن خودمو پیدا و ابراز می‌کنم.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان